زندگی نامه احمد بن موسی (ع)
مورخان گزارش دادهاند که پس از شهادت امام کاظم(ع)، مردم مدینه به لحاظ شخصیتی که احمد داشت، به در خانه او رفته و با وی بیعت کردند و او پیشاپیش جمعیت به مسجد پیغمبر رفت و خطبهای خواند و به مردم گفت: “ای کسانی که با من بیعت نمودهاید! بدانید که من خودم با برادرم علی (علی بن موسی الرضا(ع)) بیعت کردهام و او واجب الاطاعة است. بر من و شما است که از او اطاعت کنیم". سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق همه مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بیعت کردند.(3)
درباره آمدن احمد بن موسی(ع) به ایران و انگیزه او گزارشهای گوناگون وجود دارد و این قسمت از زندگی وی فاقد شفافیت است. برخی عقیده دارند. احمد در بغداد ساکن بود و آن گاه که خبر شهادت و در گذشت ناگهانی امام رضا(ع) را شنید، شدیداً ناراحت شد و گریه نمود. آن گاه با همراهانی بسیار (حدود سه هزار نفر) به خون خواهی و انتقام از مأمون خروج کرد و روی به ایران نهاد. بر پایه این گزارش او در قم و ری با سپاهیان مأمون جنگید و سرانجام به خراسان آمد و در جایی نزدیک اسفراین طی جنگ با لشکریان مأمون کشته شد.
بعضی دیگر باور دارند که احمد پیش از درگذشت امام رضا(ع) و مقارن با ولایت عهدی او همراه جماعتی قصد ایران کرده تا به برادرش ملحق شود. بر اساس این گزارش حرکت او به طرف فارس بود. این گزارش نیز به صورتهای گوناگون بیان شده است. برخی آوردهاند که عامل مأمون در نزدیکی شیراز با او جنگید. هنگامی که یاران احمد شنیدند امام رضا(ع) وفات یافته است، متفرق شدند و به سوی شیراز رفتند.
مورّخان در خصوص شهادت و یا وفات و محل دفن احمد بن موسی نیز اختلاف دارند. این اختلاف مبتنی بر آن است که وی به اسفراین رفته و در آن جا به شهادت رسیده و یا در شیراز وفات یافته و یا به شهادت رسیده است. برخی عقیده دارند وی در اسفراین به شهادت رسید و در همان جا دفن شد و زیارتگاه او همان جا است. بر این اساس قبر احمد در اسفراین و یا مکانهای دیگر بوده و آرامگاه شیراز مربوط به احمد بن موسی نیست.(4)
برخی دیگر باورد دارند که احمد بن موسی در شیراز در جنگ با عامل مأمون شهید شد و یا این که در شیراز مخفی شد و بعد وفات نمود و در همان جا دفن گردید.(5) امین بعد از گزارش آنانی که محل دفن احمد را اسفراین و یا مکان دیگر می داند، می نویسد: “… و هذا غریب مخالف للمشهور من ان مشهده شیراز…".(6)
حقیقت امر آن است که به طور قاطع نمیتوان گفت قبر وی در کجا است، ولی شواهد و قرائن دیدگاه آنانی را که قایل هستند شیراز محل دفن احمد می باشد، تأیید میکند و مشهور همین است. محسن امین بعد از بیان عقیده آنانی که محل دفن احمد بن موسی را در اسفراین و یا مکان دیگر می دانند، می نویسد: این عقیده بعید و مخالف با عقیده مشهور است که محل شهادت و قبر او شیراز می باشد.(6)
تاریخ وفات احمد بن موسی دقیقاً معلوم نیست، ولی برخی تاریخ وفات را حدود 203 که همزمان با شهادت امام هشتم(ع) است ذکر نمودهاند.(7)
پی نوشتها:
1. اعیان الشیعه، ج 3، ص 191.
2. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، ص 9.
3. معارف و معاریف، ج 1، ص 597.
4. اعیان الشیعه، ج 3، ص 192؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، ص 11.
5. ریحانة الادب، ج 4 - 3، ص 50 - 51.
6. اعیان الشیعه، ج 3، ص 191 - 193.
7. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، ص 9؛ ریحانة الادب، ج 4 - 3، ص 51.
احمد بن موسی بن جعفر(ع)، از فرزندان امام موسی کاظم(ع) معروف به “سید السادات” و “شاه چراغ” است. وی از شخصیتهای عالی مقام و جلیل القدر و پرهیزکار بود.(1) آگاهی درباره زندگی وی بسیار اندک و برخی از مقاطع زندگی او مبهم و در منابع جز به بعضی از قسمتهای زندگی او پرداخته نشده است.در خصوص رابطه احمد با پدرش این اندازه آوردهاند که امام کاظم(ع) او را دوست داشت و ملکی از خود را بدو بخشید و او را به بخشندگی و دلیری ستود.(2)
مورخان گزارش دادهاند که پس از شهادت امام کاظم(ع)، مردم مدینه به لحاظ شخصیتی که احمد داشت، به در خانه او رفته و با وی بیعت کردند و او پیشاپیش جمعیت به مسجد پیغمبر رفت و خطبهای خواند و به مردم گفت: “ای کسانی که با من بیعت نمودهاید! بدانید که من خودم با برادرم علی (علی بن موسی الرضا(ع)) بیعت کردهام و او واجب الاطاعة است. بر من و شما است که از او اطاعت کنیم". سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق همه مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بیعت کردند.(3)
درباره آمدن احمد بن موسی(ع) به ایران و انگیزه او گزارشهای گوناگون وجود دارد و این قسمت از زندگی وی فاقد شفافیت است. برخی عقیده دارند. احمد در بغداد ساکن بود و آن گاه که خبر شهادت و در گذشت ناگهانی امام رضا(ع) را شنید، شدیداً ناراحت شد و گریه نمود. آن گاه با همراهانی بسیار (حدود سه هزار نفر) به خون خواهی و انتقام از مأمون خروج کرد و روی به ایران نهاد. بر پایه این گزارش او در قم و ری با سپاهیان مأمون جنگید و سرانجام به خراسان آمد و در جایی نزدیک اسفراین طی جنگ با لشکریان مأمون کشته شد.
بعضی دیگر باور دارند که احمد پیش از درگذشت امام رضا(ع) و مقارن با ولایت عهدی او همراه جماعتی قصد ایران کرده تا به برادرش ملحق شود. بر اساس این گزارش حرکت او به طرف فارس بود. این گزارش نیز به صورتهای گوناگون بیان شده است. برخی آوردهاند که عامل مأمون در نزدیکی شیراز با او جنگید. هنگامی که یاران احمد شنیدند امام رضا(ع) وفات یافته است، متفرق شدند و به سوی شیراز رفتند.
مورّخان در خصوص شهادت و یا وفات و محل دفن احمد بن موسی نیز اختلاف دارند. این اختلاف مبتنی بر آن است که وی به اسفراین رفته و در آن جا به شهادت رسیده و یا در شیراز وفات یافته و یا به شهادت رسیده است. برخی عقیده دارند وی در اسفراین به شهادت رسید و در همان جا دفن شد و زیارتگاه او همان جا است. بر این اساس قبر احمد در اسفراین و یا مکانهای دیگر بوده و آرامگاه شیراز مربوط به احمد بن موسی نیست.(4)
برخی دیگر باورد دارند که احمد بن موسی در شیراز در جنگ با عامل مأمون شهید شد و یا این که در شیراز مخفی شد و بعد وفات نمود و در همان جا دفن گردید.(5) امین بعد از گزارش آنانی که محل دفن احمد را اسفراین و یا مکان دیگر می داند، می نویسد: “… و هذا غریب مخالف للمشهور من ان مشهده شیراز…".(6)
حقیقت امر آن است که به طور قاطع نمیتوان گفت قبر وی در کجا است، ولی شواهد و قرائن دیدگاه آنانی را که قایل هستند شیراز محل دفن احمد می باشد، تأیید میکند و مشهور همین است. محسن امین بعد از بیان عقیده آنانی که محل دفن احمد بن موسی را در اسفراین و یا مکان دیگر می دانند، می نویسد: این عقیده بعید و مخالف با عقیده مشهور است که محل شهادت و قبر او شیراز می باشد.(6)
تاریخ وفات احمد بن موسی دقیقاً معلوم نیست، ولی برخی تاریخ وفات را حدود 203 که همزمان با شهادت امام هشتم(ع) است ذکر نمودهاند.(7)
پی نوشتها:
1. اعیان الشیعه، ج 3، ص 191.
2. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، ص 9.
3. معارف و معاریف، ج 1، ص 597.
4. اعیان الشیعه، ج 3، ص 192؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، ص 11.
5. ریحانة الادب، ج 4 - 3، ص 50 - 51.
6. اعیان الشیعه، ج 3، ص 191 - 193.
7. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 7، ص 9؛ ریحانة الادب، ج 4 - 3، ص 51.
_________________________
آرامگاه سید میراحمدبن موسی الكاظم (ع) برادر حضرت رضا (ع) - معروف به شاه چراغ در مركز شیراز و كنار میدانی به نام احمدی قرار دارد.
گنبد نیلوفری شاه چراغ به سبك بسیار زیبایی كاشی كاری شده و از دور پیداست. این آرامگاه در نزد شیرازی ها دارای شكوه و قداست خاصی است و به همین مناسبت همیشه زیارتگاه مؤمنین و مؤمنات بوده است.
درون حرم را با به كار بردن آینه های ریز رنگین، به سبكی هنرمندانه، آینه كاری كرده و انواع خط های زیبای فارسی و عربی، تزیین كننده نمای اطراف آینه ها و كاشی ها است.
بنای حرم، مشتمل بر ایوانی در جلو و حرمی گسترده در پشت ایوان است كه در چهار جانب حرم، چهار شاه نشین قرار گرفته و مسجدی نیز در پشت حرم (سمت غرب) ساخته شده است. ضریح مطهر در شاه نشین زیر گنبد قرار دارد و از نقره ساخته شده است.
حیاط شاه چراغ دارای دو در اصلی ورودی است كه در سمت جنوب و شمال حرم از زیر دو سر در بزرگ كاشی كاری شده گذشته و وارد حیاط وسیع حرم می شویم. در میان حیاط، حوض بزرگ فواره داری ساخته شده و در اطراف حوض درختكاری شده است. حرم مطهر شاهچراغ در سمت غرب حیاط و حرم سید میر محمد(ع)- برادر شاه چراغ - در سمت شمال شرقی حیاط قرار دارد.
غیر از دو در اصلی، دو در فرعی دیگر نیز وجود دارد كه یكی به بازار حاجی و دیگر به مسجد جامع عتیق می رود درگاه مانندی نیز از ضلع شمال حیاط وارد بازار شاه چراغ می شود.
در دور تا دور حیاط، اتاق هایی دو طبقه ساخته شده كه در پیشانی و جرزهای جلو آنها كاشی كاری شده است. ستون های آهنی ایوان حرم به وسیله چوب های نفیس پوشش داده شده و در سقف مسطح آن نیز چوب منبت كاری شده به كار رفته است. امكانات وسیعی مثل پاسگاه انتظامی، دفتر پست و مخابرات، كتابخانه و موزه در این حیاط وسیع برای رفاه مردم ایجاد شده است.
ویژگی های شخصیت احمد(ع):
حضرت احمد (ع) در نزد پدرش امام موسی كاظم(ع)، از جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار بوده است. نوشته اند كه حضرت احمد، مردی كریم، جلیل القدر، بزرگوار و پارسا بود. حضرت امام موسی كاظم (ع) به دلیل علاقه ای كه به حضرت احمد (ع) داشت، ملكی به نام یسیره را به او هدیه كرد، ملكی كه بعدها حضرت احمد (ع) آن را فروخت و به وسیله آن هزار اسیر را آزاد كرد.
پیشنهاد شیعیان برای امامت حضرت احمد بعد از امام موسی كاظم (ع)
اعتبار و جایگاه احمد(ع) در بین فرزندان امام موسی (ع) تا اندازه ای بود كه پس از شهادت امام موسی كاظم (ع)، گروهی از مردم به حمایت از امامت احمد (ع) برخاستند و فرقه ای به نام امامیه را پدید آوردند.
شهادت احمدبن موسی(ع):
بنا به دستور قتلغ، سربازان وی به پناهگاه حضرت احمدبن موسی(ع) حمله ور شدند آن حضرت، شجاعانه در برابر سربازان به دفاع از خود پرداخت. دشمنان كه از پس او برنمی آمدند، دیوار پشتی مخفی گاه حضرت را خراب كرده و به درون خانه او نفوذ كردند و از پشت سر با شمشیر، فرق مبارك آن حضرت را شكافتند و سپس خانه را بر بدن مطهر او ویران كردند، این واقعه در تاریخ 17 رجب رخ داده است.
پیدایش قبر احمدبن موسی(ع):
تاریخ نویسان، زمان پیدایش قبر حضرت احمد را یكسان ننوشته اند. گروهی آن را در زمان امیر عضدالدوله دیلمی (373-338) و گروهی دیگر، در زمان امیر مقرب الدین مسعودبن بدر (متوفی به سال 665 ه.ق) نوشته اند.
تاریخچه آرامگاه احمدبن موسی(ع):
در سال 745 (ه.ق) مادر شاه شیخ ابواسحاق اینجو پادشاه فارس، ملكه تاشی خاتون اقدامات نیكویی بر بارگاه آن حضرت انجام داد. این بانوی نیكوكار، اقدام به بهسازی بارگاه كرد و در عرض 5 سال از سال 745 تا 750 (ه.ق) آرامگاهی وسیع و گنبدی بلند بر آن ساخت. همچنین در جنب آرامگاه، مدرسه ای وسیع بنا كرد. او همچنین تعداد زیادی از مغازه های بازار نزدیك حرم و ملك میمند فارس را وقف بر این آستان مقدس كرد.
ابن بطوطه جهانگرد مراكشی كه در سال 748 (ه.ق) برای بار دوم به شیراز سفر كرده، در سفرنامه خود درباره اقدامات ملكه تاشی خاتون و توصیف آرامگاه، چنین نوشته است:
این آرامگاه در نظر شیرازی ها احترام تمام دارد و مردم برای تبرك و توسل به زیارتش می روند. تاشی خاتون، مادر شاه ابواسحاق، در جوار این بقعه بزرگ، مدرسه و زاویه ای ساخته است كه در آن به اطعام مسافران می پردازند و عده ای از قاریان پیوسته بر سر تربت امام زاده، قرآن می خوانند شب های دوشنبه، خاتون به زیارت آرامگاه می آید و در آن شب قضات و فقها و سادات شیراز نیز حاضر می شوند. این جمعیت در بقعه جمه می شوند و با آهنگ خوش به قرائت قرآن مشغول می شوند. خوراك و میوه به مردم داده م یشود و پس از صرف طعام، واعظ، بالای منبر می رود و تمام این كارها در بین نماز عصر و شام انجام می گیرد.
خاتون در غرفه مشبكی كه مشرف به مسجد است، می نشیند. در آخر هم (به احترام این بقعه) همانند سرای پادشاهان طبل و شیپور و بوق می نوازند.
در سال 912 (ه.ق) به دستور شاه اسماعیل صفوی، بهسازی گسترده ای بر آرامگاه انجام گرفت. 85 سال بعد بر اثر زلزله سال 997 (ه.ق)، نیمی از گنبد آرامگاه ویران شد كه دوباره در سال های بعد بازسازی گردید.
در سال 1142 (ه.ق) نادرشاه افشار بهسازی گسترده ای بر این آرامگاه انجام داد و به دستور او قندیل بزرگی در زیر سقف و گنبد آویزان كردند. نادرشاه پیش از گرفتن شیراز و غلبه بر افغان ها، پیمان بسته بود كه اگر در جنگ پیروز شود، بهسازی شایسته ای بر این بقعه انجام دهد. بنابراین پس از پیروزی بر افغان ها و تسلط شیراز، 1500 تومان پول آن زمان را صرف بهسازی شاه چراغ كرد و قندیل او 720 مثقال وزن داشته كه از طلای ناب و زنجیر نقره ای ساخته بوده اند. این قندیل تا سال 1239 (ه.ق) همچنان آویزان بود.
در زلزله سال 1239 (ه.ق) شیراز با خاك یكسان شد و این آرامگاه نیز به كلی مخروبه گردید، نویسنده تذكره دلگشا كه خود شاهد این زلزله بوده است چنین می نویسد:
گنبد بقعه (شاه چراغ) كه از غایت ارتفاع، آفتاب جهان تاب هر روز در نیم روز خود را در سایه آن كشیدی به یك دفعه چنان بر زمین خورد كه زمین شكافته و در اعماق خاك فرو رفت… و آن عمارات عالی … تو گویی همیشه ویران بوده … .
پس از زلزله، قندیل اهدایی نادرشاه را فروختند و صرف بازسازی آرامگاه كردند.
در سال 1243 (ه.ق) به دستور فتحعلی شاه قاجار، حسینعلی میرزا فرمانفرما، پی گیر شد تا كف بقعه را یك متر از سطح زمین بلندتر بسازد. این كار صورت گرفت و به جای استفاده از سنگ و ساروج، آن را از سنگ و آجر و گچ بنا كردند و در آخر ضریحی نقره ای بر مزار مطهر نصب كردند. در سال 1269 (ه.ق) بر اثر زلزله، گنبد آرامگاه شكست و فرو ریخت. در همان سال محمدناصر ظهیرالدوله آن را نوسازی كرد.
در سال 1289 (ه.ق) مسعود میرزا ظل السلطان دری نقره ای بر ورودی حرم نصب كرد و در سال 1292 (ه.ق) شاهزاده ظل السلطان، ساعت زنگ دار بزرگی بر برج جنوبی بقعه نصب كرد.
در سال 1306 (ه.ق) آینه كاری مفصلی بر دیوارهای داخل حرم انجام گرفت.
در سال 1336 خورشیدی، آخرین گنبد قدیمی آرامگاه برچیده شد و اولین گنبد با بتون آرمه ای توسط انجمن آثار ملی و اداره باستان شناسی فارس ساخته شد.
در سال 1360 خورشیدی با حكمی از سوی حضرت امام خمینی (ره) سید محمد مهدی دستغیب به تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی منصوب شدند.
از نخستین سال های پس از انقلاب اسلامی، تاكنون كارهای زیر انجام گرفته است:
- توسعه مجموعه فرهنگی مذهبی حرم در زمینی به مساحت 100 هزار متر مربع.
- ایجاد 162 حجره در دور تا دور حیاط در دو طبقه كه پیشانی و تاق نمای این حجره ها تماماً كاشی كاری شده است.
- نصب سنگ مرمر در كف حرم مطهر و دیوارهای اطراف.
- سنگ فرش كردن حیاط وسیع آرامگاه.
- ساخت سر در جنوبی كه اسكلت این در، بتون آرمه است و قسمتی از وصیت نامه امام بر روی كاشی معرق به خط نستعلیق
زینت بخش فضای درونی آن است. دو لنگه در وروردی آن از چوب ساج تهیه شده و به وسیله ورق و قبه های هشت پر برنزی آراسته شده است.
- در غرب حرم، سالنی زیبا ساخته شده كه كف آن و دیوارهای اطراف تا ارتفاع 1.5 متر سنگ مرمر شده و اسامی الهی با خط زیبا و به رنگ طلایی بر سطح آن نوشته شده اتس. پنجره های مشبك چوبی و شیشه های رنگی در شكل مختلف، زیبایی آن را دوچندان كرده است. آینه كاری و گچ بری آن به سبك سنتی انجام گرفته است.
- ساخت گلدسته جنوبی، این گلدسته شبیه و قرینه گلدسته شمالی است. كاشی كاری آن دارای رنگ طبیعی است. اگر چه بدنه آن و نوشته هایش شبیه گلدسته شمالی است اما سطح گلدسته شمالی به نام های خداوند مزین شده و حال آن كه بر بدنه این گلدسته،
نام های امامان و لقب های آنها با هنرمندی خاصی نوشته شده ا ست.
- در سقف ایوان، چوب ساج به كار رفته و اسامی الهی و ائمه اطهار با چوب نارج و افرا بر آن نوشته شده است.
- حوض بزرگی در میان حیاط با الهام از سبك مذهبی ساخته شده است. سنگ های بزرگ این حوض از جنس چینی است و از معادن نی ریز فارس تهیه شده است.
- در دور تا دور آرامگاه، خارج از محوطه، بازارهایی دوطبقه ساخته شده اند. ساختمان این بازارها اگر چه با مصالح نوین ساخته شده، اما در ساخت آن، شیوه سنتی و معماری اصیل ایرانی محفوظ مانده است
17 رجب سالروز شهادت احمد بن موسی الکاظم را به تمام محبان خاندان عصمت و طهارت تسلیت عرض می نمایم.
زندگي نامه احمد بن موسي شاهچراغ (ع)
مورخان گزارش دادهاند که پس از شهادت امام کاظم(ع)، مردم مدينه به لحاظ شخصيتي که احمد داشت، به در خانه او رفته و با وي بيعت کردند و او پيشاپيش جمعيت به مسجد پيغمبر رفت و خطبهاي خواند و به مردم گفت: “اي کساني که با من بيعت نمودهايد! بدانيد که من خودم با برادرم علي (علي بن موسي الرضا(ع)) بيعت کردهام و او واجب الاطاعة است. بر من و شما است که از او اطاعت کنيم". سپس از منبر پايين آمده و به اتفاق همه مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بيعت کردند.(3)
درباره آمدن احمد بن موسي(ع) به ايران و انگيزه او گزارشهاي گوناگون وجود دارد و اين قسمت از زندگي وي فاقد شفافيت است. برخي عقيده دارند. احمد در بغداد ساکن بود و آن گاه که خبر شهادت و در گذشت ناگهاني امام رضا(ع) را شنيد، شديداً ناراحت شد و گريه نمود. آن گاه با همراهاني بسيار (حدود سه هزار نفر) به خون خواهي و انتقام از مأمون خروج کرد و روي به ايران نهاد. بر پايه اين گزارش او در قم و ري با سپاهيان مأمون جنگيد و سرانجام به خراسان آمد و در جايي نزديک اسفراين طي جنگ با لشکريان مأمون کشته شد.
بعضي ديگر باور دارند که احمد پيش از درگذشت امام رضا(ع) و مقارن با ولايت عهدي او همراه جماعتي قصد ايران کرده تا به برادرش ملحق شود. بر اساس اين گزارش حرکت او به طرف فارس بود. اين گزارش نيز به صورتهاي گوناگون بيان شده است. برخي آوردهاند که عامل مأمون در نزديکي شيراز با او جنگيد. هنگامي که ياران احمد شنيدند امام رضا(ع) وفات يافته است، متفرق شدند و به سوي شيراز رفتند.
مورّخان در خصوص شهادت و يا وفات و محل دفن احمد نيز اختلاف دارند. اين اختلاف مبتني بر آن است که وي به اسفراين رفته و در آن جا به شهادت رسيده و يا در شيراز وفات يافته و يا به شهادت رسيده است. برخي عقيده دارند وي در اسفراين به شهادت رسيد و در همان جا دفن شد و زيارتگاه او همان جا است. بر اين اساس قبر احمد در اسفراين و يا مکانهاي ديگر بوده و آرامگاه شيراز مربوط به احمد بن موسي نيست.(4)
برخي ديگر باورد دارند که احمد در شيراز در جنگ با عامل مأمون شهيد شد و يا اين که در شيراز مخفي شد و بعد وفات نمود و در همان جا دفن گرديد.(5) امين بعد از گزارش آناني که محل دفن احمد را اسفراين و يا مکان ديگر مي داند، مي نويسد: “… و هذا غريب مخالف للمشهور من ان مشهده شيراز…".(6)
حقيقت امر آن است که به طور قاطع نميتوان گفت قبر وي در کجا است، ولي شواهد و قرائن ديدگاه آناني را که قايل هستند شيراز محل دفن احمد مي باشد، تأييد ميکند و مشهور همين است. محسن امين بعد از بيان عقيده آناني که محل دفن احمد بن موسي را در اسفراين و يا مکان ديگر مي دانند، مي نويسد: اين عقيده بعيد و مخالف با عقيده مشهور است که محل شهادت و قبر او شيراز مي باشد.(6)
تاريخ وفات احمد دقيقاً معلوم نيست، ولي برخي تاريخ وفات را حدود 203 که همزمان با شهادت امام هشتم(ع) است ذکر نمودهاند.(7)
پي نوشتها:
1. اعيان الشيعه، ج 3، ص 191.
2. دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 7، ص 9.
3. معارف و معاريف، ج 1، ص 597.
4. اعيان الشيعه، ج 3، ص 192؛ دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 7، ص 11.
5. ريحانة الادب، ج 4 - 3، ص 50 - 51.
6. اعيان الشيعه، ج 3، ص 191 - 193.
7. دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 7، ص 9؛ ريحانة الادب، ج 4 - 3، ص 51.
12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
*